گزارش تصويري از جشن نوروز سازمانهاي مردم نهاد
گزارش تصویری مریم محب خسروی از جشن نوروز خورشید و سازمانهاي مردم نهاد
http://kanoon-khorshid.org/?p=581
گزارش تصویری مسیح شرافتیان از جشن نوروز خورشید و سازمانهاي مردم نهاد
گزارش تصویری مریم محب خسروی از جشن نوروز خورشید و سازمانهاي مردم نهاد
http://kanoon-khorshid.org/?p=581
گزارش تصویری مسیح شرافتیان از جشن نوروز خورشید و سازمانهاي مردم نهاد
دکتر عبدالحسین نیکگهر، دکتر مصطفی ملکیان، دکتر داود هرمیداس باوند، دکتر علیقلی محمودی بختیاری، دکتر خسرو گلشن، مهندس کوروش زعیم، مهندس سرافراز غزنی، دکتر محمود عبایی و دکتر مهرداد میرسنجری در جشن نوروز خورشید شرکت کردند.
جشن نوروز خورشید با حضور ۴۰۰ میهمان و تعداد زیادی از استادان، نویسندگان و فعالان فرهنگی نامدار ایرانی برگزار شد.
عصرگاه روز پنجشنبه ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۹۱، جشن نوروز خورشید توسط موسسهی فرهنگی هنری خورشید راگا و سازمانهای همکار برگزار شد. مدیریت برگزاری این جشن بر عهدهی اهورا پارسا بود و سازمانهای همکار خورشید در این برنامه آموزشگاه موسیقی زروان، انجمن افراز، انجمن باور، انتشارات شورآفرین، انجمن خشت خام، و بنیاد فردوسی بودند.
حدود چهارصد تن مهمان از ساعت ۱۶ تا ۲۰ در سالن اصلی پژوهشگاه فرهنگ و هنر در این جشن شرکت کردند که در میانشان استادان و نویسندگان و فعالان فرهنگی نامداری حضور داشتند که از ان میان میتوان به دکتر عبدالحسین نیکگهر، دکتر مصطفی ملکیان، دکتر داود هرمیداس باوند، دکتر علیقلی محمودی بختیاری، دکتر خسرو گلشن، مهندس کوروش زعیم، مهندس سرافراز غزنی، دکتر محمود عبایی و دکتر مهرداد میرسنجری اشاره کرد.
از فلسفه امید، اسطوره جمشید، وطن و فروردینیشت
مراسم چهار سخنرانی و سه برنامهی موسیقی را در بر میگرفت. ابتدا دکتر نوید بازرگان دربارهی فلسفهی امید سخنرانی کردند. بعد استاد دامنپاک که از نامدارانِ متخصص در دوتار خراسانی است، با تکنوازی چشمگیر خود حاضران را به شور آورد. دومین سخنران دکتر امیرحسین ماحوزی بود که دربارهی اسطورهی جمشید و پیوند آن با نوسازی هستی سخن گفت. بعد زمان استراحتی برای صرف چای و شیرینی آغاز شد که مهمانان در آن با هم گپ و گفتی داشتند و در ضمن از نمایشگاه کوچک کتابها و آثار تولید شده توسط انجمنهای همکار دیدن کردند.
در این میان بیانیهای که برای ثبت ملی بادگیرها تنظیم شده بود و با کوشش انجمن خشت خام پیگیری میشد، به امضا رسید و مقدمات کار برای ثبت بادگیرها به عنوان یک میراث فرهنگی ایرانی در یونسکو به انجام رسید.
بعد از آنتراكت استاد علیرضا شجاعپور با سخنرانی زیبایشان دربارهی مفهوم وطن و خواندن شعرشان به نام «وطن یعنی…» گرمای چشمگیری به جمع بخشیدند. بعد استاد بیگی آفرینندهی سازِ بادیِ یسنا تکنوازی زیبایی با این ساز را برای حاضران اجرا کردند. یسنا که از ابداعهای ایشان است، جای خالی ساز بادی بم را در رنگآمیزی سازهای سنتی ایرانی پر میکند. بعد دکتر شروین وکیلی دربارهی فروردین یشت و پیوند روان انسان و مراسم نوروزی سخنرانی کرد و بخشهایی از فروردینیشت را که به زعم او ساختار شعری داشت به زبان اوستایی برای حاضران برخواند. در پایان گروه موسیقی زروان چهار نغمه را برای حاضران اجرا کرد: «باز آمدم چون عید نو» و «تلخی نکند» از مولانای بلخی، «اورنگ مهر» از شروین وکیلی، و «درفش کاویان» از اهورا پارسا. مهندس پیمان اعتماد، مدیر عامل موسسهی خورشید، نیز با فروتنی همیشگی خود از سخن گفتن در جمع شانه خالی کرد و ناگزیر از دیدار و گفتگوی یک به یک با دوستدارانش در جریان جشن شد.
زمان، زبان، زنان
همزمان با جشن خبر انتشار کتاب «زمان، زبان، زنان» اثر دکتر وکیلی اعلام شد و این کتاب همراه با کتاب دوقلویش «دربارهی زمان: زروان کرانمند» در غرفهی انتشارات شورآفرین عرضه شد.
کتاب «زبان، زمان، زنان» مجموعهی چند نوشتار است که به ارتباط میان زمان، زبان و جنسیت میپردازد و با تکیه به نظریهی سیستمهای پیچیده، زمان را در چارچوبی انتقادی بازسازی میکند. چند مقاله در پیوست کتاب آمده است که پیامدهای فلسفی این بازتعریف را و پرسشهای مربوط به آن را موضوع تامل قرار میدهد. ارتباط هستی/نیستی و حضور/غیاب با زبان و زمان و چگونگی پیوند خوردن «من» با مکان از زمرهی این پرسشها هستند.
گزارش تصویری مسیح شرافتیان و مریم محب خسروی از این برنامه را ببینید
عليرضا صادقي- جشن نوروز و آغاز فصل زيباي بهار به همراه پيوند ملي براي امضاء و جهاني شدن بادگيرهاي ايراني و يزدي از سوي موسسه فرهنگي هنري خورشيد راگا با همكاري سازمانهاي مردم نهاد: انجمن افراز، انجمن باور، انجمن دوستداران و حافظان خشت خام و بنياد فردوسي و با همراهي نشر شورآفرين و آموزشگاه موسيقي زروان پنجشنبه 24/12 از ساعت 16 الي 20 در پژوهشكده فرهنگ، هنر و معماري جهاد دانشگاهي تهران برگزار مي شود.
سخنران هاي اين مراسم: دكتر علي شجاع پور، دكتر نويد بازرگان، دكتر امير حسين ماحوزي، دكتر شروين وكيلي و از ديگر برنامه ها شاد: پخش فيلم كوتاه از بادگيرها ايران، اجراي موسيقي نواحي تكنوازي موسيقي ايراني و اجراي موسيقي خنيانگران زروان مي باشد.
در اين برنامه دوستداران فرهنگ و تمدن ايراني با امضاء نامه اي براي جهاني شدن بادگيرها ايراني خواست عمومي مردم ايران زمين و كارشناسان را يادآوري مي شوند
به منظور حفظ و نگهداری و جهانی شدن بافت تاریخی یزد خانه آیت الله فقیه خراسانی از مفاخر ایرانی به ثبت ملی رسید.

به گزارش ایران بزرگ، به منظور حفظ و نگهداری و جهانی شدن بافت تاریخی یزد، حفظ و نگهداری خانه آیت ا.. فقیه خراسانی از مفاخر ایرانی توسط انجمن دوستداران و حافظان خشت خام در هشتمین همایش ثبت آثار به ثبت ملی رسید.
علیرضا صادقی، مسئول تهیه و تدوین پرونده خانه آیت الله فقیه خراسانی در گفت و گو با ایران بزرگ گفت: حفظ و احیا بافت تاریخی یزد که از ظرفیت جهانی شدن برخودار است متاثر از حفظ عناصر وابسته به آن بوده و خانه های تاریخی عناصر ارزشمند در مجموعه بافت تاریخی یزد می باشد.
وی افزود: پیگیری ثبت خانه های مفاخر ارزشمند یزد از جمله پدر ادبیات کوکان و نوجوان، استاد مهدی آذر یزدی توسط اعضای این انجمن در حال پیگیری است که شوربختانه همکاری هایی تاکنون صورت نگرفته است.
صادقی درباره آیت الله فقیه خراسانی بیان کرد: آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی از مفاخر ایرانی فرزند ابراهیم یزدی کوچه بیوکی از عالمان دین در اواخر سده 13 و اوایل سده 14 می باشد. وی در حوزه های علمیه مشهد و اصفهان تحصیل نموده و از جمله هم درسان ایشان آقا سید حسین قوچانی معروف به آقا نجفی (مولف سیاحت شرق و غرب) و آیت الله العظمی بروجردی بودند. ایشان در سال 1314 به نجف رفت و با شرکت در درس آیات عظام سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بهره های علمی و معنوی فراوان برد وی از بیشتر مراجع عصر خویش از جمله آیات عظام حاج عبدالکریم حایری یزدی و مراجع عصر خویش از جمله آیات عظام حاج عبدالکریم حایری یزدی و سید ابوالحسن اصفهانی و آقا حسین قمی و میر سیدعلی مدرسی اجازه اجتهاد داشت. وی شاگردانی چون سید علی محمد کازرونی ـ سید محمد مدرسی ـ شهید صدوقی و سید عباس خاتم یزدی را تربیت کرد.
منبع:پایگاه خبری ایران بزرگ- گروه میراث در خطر
سرانجام فناوري و دانش ساخت بادگير ثبت ملي شد. اين فناوري در هفتمین همایش سراسری شورای سیاست گذاری ثبت آثار معنوی كه هماكنون در حال برگزاري است، به ثبت ملي رسيد.
امروز، چهارشنبه، چهارم بهمنماه، دانش ساخت اين سازهي زيبا و البته كاربردي كه در جايجاي ايران بنابر ويژگيهاي خاص مكاني خود، قامت افراشته و باد را به دام انداخته و گرما را از در رانده، به ثبت ملي رسيد.
بيگمان ثبت شدن اين يادمان ديرينه كه ايرانيان به فناوري ساخت آن دست يافته و همهگيرش كردهاند، آغازي خواهد بود براي تلاشهايي كه بايد به جهاني شدن بادگيرها به نام ايران، بينجامد. بادگيرهايي كه اينروزها اگر دير به خود بياييم به نام كشورهاي همسايه خواهد شد، كشورهاي تازه كشورشدهاي كه نشان دادهاند با اين كم سن و سالي، در ساخت هويت براي خود و شناسنامهاي كه بتوانند با آن به ديگران فخر بفروشند، از هيچ تلاشي دريغ نميكنند.
به گفتهي عليرضا صادقي كه تدوين پروندهي ثبت بادگير را بر دوش داشته، پرونده ي فناوري بادگيرها به ياري انجمن دوستداران و حافظان خشت خام و دوستداران فناوريهاي سنتي در ايران آماده شده است. او با اشاره به اينكه جهاني شدن بادگير اين سازهي ايراني از آرزوهاي ميراثدوستان ايراني است، گفت: «فناوري و دانش سنتي ساخت و كاركرد بادگيرها نشاني از نوآوري ايرانيان است.»
او به بررسي نوشتارهاي بسيار، پاياننامهها، يادداشت و گزارشهاي فارسي و لاتين براي به نگارش درآوردن پروندهي ثبتي فناوري بادگير و پيوست شدن عكسهايي از بادگيرهاي شاخص ايران و جهان به اين پرونده اشاره كرد و گفت: «ساخت بادگيرها در ايران هنوز هم زنده است و نمونههايي از آن را در جاهاي نوساز شهري ميتوان ديد. سازهاي سازگار با محيط كه بيهيچ هزينهاي از انرژيهاي تجديدپذير براي دلپذير كردن زندگي، بهره ميگيرد.»
كاركرد اصلي بادگيرها، هدايت هواي بيرون به درون ساختمان، خنك كردن و برقراري جريان طبيعي هوا در جاي كار و زندگي مردم در شهرها و جاهاي گوناگون بوده است.
بادگيرها براي برقراري جريان هوا و آسايش ساكنان خانهها براي خنك نگه داشتن آب در آبانبارها و... كاربرد داشته و دارند. بنابر بر برخي گواهان؛ منابع تاريخي، سرودهها و سفرنامهها، خاستگاه بادگير كشور ايران بهويژه در شهرهاي مركزي، جنوبي و كرانههاي كوير بوده است و از اين فناوري در شكلها و اندازههاي گوناگون در ايران و بخشهايي از خاورميانه با آب و هواي گرم و خشك و گرم و نمناك براي جابهجايي و خنك كردن هواي سود ميجستهاند.
صادقي دربارهي گوناگوني بادگيرها به بادگيرهاي يكسويه، دو سويه، چهار، شش و هشت سويه و بادگيرهاي استوانهاي اشاره كرد و گفت: «پدران ما از گل، گچ و چوب شورونه براي ساخت بادگير بهره ميبردهاند.»
او از بادگيرهاي ويژهاي كه در ايران، بنابر برخي ويژگيها، نام و آوازهاي جهانگير دارند همچون بادگير هشت سويهي باغ دولتآباد يزد كه بلندترين بادگير جهان است، بادگيرهاي حفرهاي خانهي بروجرديها در كاشان، بادگيرسهاشكوبه(:طبقه) و چهارسويهي باغ صدري(نمير) تفت، بادگير دو اشكوبه و چهارسويهي خانهي آقازاده در ابركوه، بادگير دو اشكوبهي استوانهايشكل در كاخ چهلستون سرهنگآباد تهران و بادگير چپقي سيرجان، نام برد و در پايان گفت: «بيگمان كه آرمان و خواست همهي ميراثدوستان، جهاني شدن بادگير به نام ايران است.»
هفتمين همایش سراسری شورای سیاستگذاری ثبت آثار معنوی از دوم بهمنماه كار بررسي پروندههاي ارايهشده را آغاز كرده است و اين همايش تا فردا، ٥ بهمنماه در شاهرود استان سمنان ادامهخواهد داشت. این نشست به میراث معنوی ايران ويژه است و به بررسی دانشها، آیینها، مهارت، جشنها و حتا تاریخ شفاهی می پردازد.
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آخرین بازتاب های رسانه ای:
پايگاه خبري ايران بزرگ
http://iranebozorg.com/article2844
خبرگزاري خليج فارس
ا تلاش انجمن دوستداران و حافظان خشتخام : فناوري بادگيرها در ايران به فهرست ميراث ملي افزوده شد
http://pgpress.ir/Categories.aspx?cid=49
http://pgpress.ir/ShowNews.aspx?nid=7963
امرداد نيوز
اگر دستي بجنبانيم تا جهاني شدن راهي نيست
سرانجام فناوري بادگير، ملي شد
http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=8782
ميراث آريا
فناوري بادگيرها در ايران به ثبت ملي رسيد
http://chtn.ir/WebForms/Fa/News/NewsInfo.aspx?ID=88768
نان برنجي و بادگيرهاي يزد ثبت ملي شدند/ بيش از هزار اثر در فهرست ملي ميراث معنوي
http://vista.ir/news/6853536/%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%87%D9%85-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF-_-%D8%A8%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C
فناوري بادگيرها در ايران به ثبت ملي رسيد
http://www.ana.ir/Home/Category/6
http://www.ana.ir/Home/Single/5919
خبرآنلاين
فناوري بادگيرها در ايران به ثبت ملي رسيد
http://vista.ir/news/6853536/%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%87%D9%85-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF-_-%D8%A8%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C
تبيان نيوز
فناوري بادگيرها در ايران به ثبت ملي رسيد
http://news.tebyan-zn.ir/article/%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%8A+%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D9%8A%D8%B1%D9%87%D8%A7+%D8%AF%D8%B1+%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D9%87+%D8%AB%D8%A8%D8%AA+%D9%85%D9%84%D9%8A+%D8%B1%D8%B3%D9%8A%D8%AF/1697482.html
تي نيوز
فناوري بادگيرها در ايران به ثبت ملي رسيد
http://tnews.ir/Khabar_12522463_59E0/%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87%D8%A7_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%87_%D8%AB%D8%A8%D8%AA_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF.html
ايرات بوم
262 پرونده در فهرست ميراث معنوي به ثبت رسيد
http://www.iranboom.ir/didehban/mirase-manavi/9122-262--------.html
خبرگزاري ميراث فرهنگي
انجمنهاي ميراث فرهنگي نيز موفق به ثبت دو اثر از جمله، بادگيرهاي ايران و موسيقي 24 مقامي شوشتر شدند.
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=103052&Serv=3&SGr=22
روزنامه جام جم
1000 اثر در فهرست ميراث معنوي
http://jamejamonline.ir/archnewstext.aspx?year=1391&month=11&day=7&newsnum=100770896801
http://jamejamonline.ir/archnewstext.aspx?year=1391&month=11&day=7&newsnum=100770896801
سایت خبری زاگروس
http://mountin.persianblog.ir/post/141
سایت خبری تحلیلی یزد نویس
12 اثر معنوی استان یزد در فهرست آثارملی ایران ثبت شد
http://yazdnevis.com/read_news/12-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D8%B2%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D8%B4%D8%AF.html
آزادگی
اگر دستي بجنبانيم تا جهاني شدن راهي نيست
سرانجام فناوري بادگير، ملي شد
http://www.azadegi.com/tag/%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%8A%20%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D9%8A%D8%B1
معاون ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري کشور گفت: ثبت آثار طبيعي و معنوي اولين گام براي پاسداري از اين آثار ارزشمند است.
به گزارش خبرنگار اعزامي ميراث آريا(chtn)، به شاهرود «مسعود علويان صدر» صبح امروز در هفتمين اجلاس شوراي سياستگذاري ثبت آثار کشور که به ميزباني استان سمنان و در شهرستان شاهرود در حال برگزاري است با اشاره به تلاش هاي صورت گرفته از سوي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري کشور براي ثبت آثار طبيعي و معنوي افزود: اين موضوع مهم با جديت از سوي سازمان ميراث فرهنگي دنبال مي شود.
وي با بيان اينکه ثبت آثار طبيعي و معنوي در حقيقت اولين گام براي پاسداري از آثار است، اضافه کرد: ثبت يک يادآوري اوليه است و در عين حال يک گام بزرگ براي پاسداري از آثار طبيعي و معنوي است.
وي افزود: يکي از مهمترين شاخصه هاي ثبت پرونده هاي معنوي و طبيعي مردمي بودن آن هاست به گونه اي که مردم محور ثبت آثار خصوصا در پرونده هاي معنوي قرار مي گيرند.
وي خاطر نشان کرد: اعتقاد دارم يکي از مهمترين کارهايي که بايد در حوزه ميراث فرهنگي انجام شود ظرفيت سازي در حوزه فرهنگي است که ثبت آثار طبيعي و معنوي يکي از مهمترين نمونه هاي ظرفيت سازي در حوزه فرهنگ است.
معاون ميراث فرهنگي کشور يادآور شد: با مروري بر اهداف کنوانسيون سال 2003 ميلادي مشخص مي شود که تضمين حقوق بشر، احترام متقابل و توسعه، سه هدف بزرگي است که در اهداف اين کنوانسيون به آن توجه شده است.
علويان صدر با بيان اينکه از قرن هجدهم به بعد شاهد اين بوديم که در مسيري که آغاز شد ارزش هاي فرهنگي و مفاهيم مرتبط با انسان کم رنگ شده است افزود: آنچه که امروز اهميت دارد توجه به مفاهيم مرتبط با انسان و مفاهيم فرهنگي است.
اين مقام مسوول ادامه داد: ميراث معنوي يک فرصت بسيار ارزشمند براي احياي ارزش هاي انساني و مفاهيم فرهنگي است.
وي خاطر نشان کرد: با ثبت آثار معنوي مي توان ارزش هاي انساني و مفاهيم فرهنگي را احيا کرد چرا که در آثار معنوي کشور توجه ويژه اي به مفاهيم فرهنگي و ارزش هاي انساني شده است.
معاون ميراث فرهنگي کشور در ادامه صحبت هاي خود با بيان اينکه ميراث فرهنگي تنها متعلق به گذشته نيست بلکه در زمان حال و حتي آينده نيز ادامه دارد افزود: بايد ميراث فرهنگي را به نسل جوان معرفي کرد و اين فرهنگ عظيم و ارزشمند را به آنان شناساند.
به گزارش ميراث آريا، هفتمين اجلاس شوراي سياستگذاري ثبت آثار کشور از دوم تا پنجم بهمن ماه جاري در شاهرود برگزار مي شود.
---------------------------------------------------
منتظر اخبار تکمیلی:
نمایندگان انجمن و خبر ارزشمندی دوستداران میراث فرهنگی و ایرانیان باشید.
حافظ علیه الرحمه در فاصله سالـهـای 712 تا 727 هـجری شمسی در شیراز به دنیا آمد . نامش را در زمان تولد شمس الدین محـمد نهادند و تخلص او بعدها به دلیل اینکه قـرآن را از بر می خواند حافظ شد . پدرش بـها الدین نام دارد . به گفته بر خی تاریخ نویسان او دو برادر بزرگـتر از خـود داشت .
حافظ در دهـهً سوم عـمرش با معـشوقه اش شاخ نـبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند شد . وی در جـوانی با شنـیدن تـلاوت آیات قرآن بوسیله پـدرش، آنها را به خاطر می سپرد و آثار بسیاری از بزرگـان ادب روز گار همچون سعـدی، عـطار، نظامی و مولوی را حـفظ می کرد .
بعـد از مرگ پـدر، حافظ به اتـفاق مادر، نزد عـموی خود رفـتـند. وی مدتی در پرده دوزی و خـمیرگـیری در نانوایی به کار مشغـول شد. آن شاعر فرزانه در بـیست تا سی سالگـی در دربار شاه ابواسحـاق ایـنجو حـضور یافت و آوازه شهـرتـش شیـراز را فرا گـرفت. اینجو که خـود اهـل ذوق و شعـر بود، مـقام حافظ را بسیار گرامی می داشت و حافظ نیز مدح او را می گـفت. امیر مبارزالدین محـمد با شکـست ابواسحـاق به قدرت رسید و حافظ را از مقام و منـصبـش برکـنار و از تدریس عـلوم قـرآنی نیز محـروم کـرد.
در این دوره حافظ به سرودن اشعـار اعـتراض آمیز سیاسی روی آورد. در سی و هـشت سالگـی حافظ ، شاه شجاع پـسر مبارزالدین محـمد، پدرش را خـلع کـرد و دوباره حافظ را به مقام و مرتـبت پـیشین خـود بازگـرداند. حافظ کـه از تجـربه ً روزگار عـبرت گـرفته بود، به سرودن اشعـار روحـانی و اخـلاقی روی آورد.
در اوایل 40 سالگـی وی عـلیرغـم مقام و جایگـاهـش در دربار شاه شجـاع ، از حق گـویی و انصاف بدور نبود و بدلیل صراحت و حق طلبی گاه به دردسر می افـتاد. وی زیباترین و نغز ترین اشعار فارسی را در طول تاریخ ادبیات ایران زمین سروده است .دیوان او حاوی 500 غـزل، 42 رباعـی، و تعـداد نامحـدودی قـصیده است کـه در عـرض مدت 50 سال سروده شده است.
حافظ هـر آن گـاه که حـالتی روحـانی به او دست می داد، به سرودن شعـر می پرداخت و به هـمین عـلت گاه در طول یک سال بیشتر از 10 غـزل نمی سرود. تدوین و جمع آوری دیوان حافظ؛ حافظ خود هـیچـگاه به فـکـر تدوین و جـمع آوری اشعار خـود نبود. دیوان او برای نخستین بار در سال 789 هـجری شمسی بوسیله محـمد گـل اندام، 22 سال بعـد از وفات حافظ گـردآوری شد. حافظ به سال 791 در سن 69 سالگـی در شیراز درگـذشت. جسد او را در باغ مصلی، در کـنار نهـر رکن آباد شیراز به خـاک سپـردند، محـلی که امروزه به نام حافظیه خـوانده می شود.
هادي زندي- عدمفرهنگسازي، عبارتي که معمولا در کشور ما دليل هر ناکامي خوانده ميشود، حال چه زمينه ناکامي، ورزش باشد يا معضلي ديگر در جامعه.
در واقع، در جامعه ما با وقوع تجربهاي تلخ، عدهاي فرياد بر ميآورند که در زمينه وقوع آن حادثه، فرهنگسازي مناسبي انجام نشده است. البته پس از مدتي همه، اين کمبود و رخداد را فراموش کرده و از خود نميپرسند که سرانجام در مورد آن موضوع خاص، چه زماني و از سوي چه نهادي ميبايستي اين فرهنگسازي انجام ميشده و چرا اين اتفاق رخ نداده و همچنان مغفول مانده است؟

متاسفانه اين پروسه، در موارد مختلف به کرات در اطراف ما رخ داده و شايد در آينده هم روي دهد و نهادهاي مسوول نيز مدتي شعارهايي مبني بر تصميم جدي براي نهادينه کردن فرهنگ يک موضوع در افراد جامعه سر دهند و پس از آن همه چيز به روال سابق بازميگردد.
ونداليسم و تخريب آثار تاريخي کشور و يادگارنويسي، همه و همه، ما را به يک سو هدايت ميکند و آن، دغدغههاي کارشناسان آموزشي در جامعه است که از عدم فرهنگسازي مناسب در کودکان در اين زمينه چه در زمانهاي گذشته يا دوره فعلي سخن ميگويند.
کودکان آموزش نديده امروز، پدران و مادران ناموفق فردايند
«مهناز رحيمي» کارشناس مرمت آثار تاريخي، يکي از کارشناساني است که معتقد است تا کنون فرهنگسازي مناسبي در زمنيه حفاظت از آثار تاريخي در ميان کودکان و دانشآموزان کشور چه در گذشته يا زمان حال، صورت نگرفته است.
او در ارتباط با عدم فرهنگسازي در ميان کودکان در زمينه حفاظت از ميراث فرهنگي ميگويد: هم اکنون کافي است سري به يکي از ابنيه تاريخي کشور بزنيد و افرادي را مشاهده کنيد که کودکانشان را بر روي تنديسها مينشانند و از آنها عکس ميگيرند يا در برابر صدمات احتمالي به آثار تاريخي توسط فرزندانشان سکوت ميکنند. دليل اين امر هم، همين عدم فرهنگسازي در کودکان نسلهاي گذشته است که اکنون خود به پدر يا مادري تبديل شدهاند.
وي ادامه مي دهد: در واقع اگر امروز ما در اين زمينه گامي به جلو برنداريم نبايد انتظار داشته باشيم که پدر و مادران فرداي جامعه نيز فرهنگ حراست از آثار تاريخي کشور را در ذهن و انديشه فرزندان خود نهادينه کنند.
اين کارشناس معتقد است که براي اجراي اين فرهنگسازي، همراهي کامل نهادهاي فرهنگساز و به ويژه وزارت آموزش و پرورش الزامي به نظر ميرسد.
رحيمي در اين ارتباط ميگويد: تا کنون بارها اشخاص و نهادهايي تصميم به ارائه آموزشهايي در اين زمينه گرفتهاند اما تلاشهايشان در اين زمينه ناکام مانده، چرا که نهادهاي آموزشي در اين زمينه جديتي از خود بروز ندادهاند و بوروکراسي، اثر خود را در اين زمينه با قدرت نشان داده است.
اين کارشناس در ادامه ميافزايد: البته بايد به اين نکته هم توجه داشته باشيم که طرحهاي آموزشي و فرهنگساز تنها به صرف تصويب، راهشگاي مشکلات جامعه نيست بلکه در اين زمينه ميبايستي از عوامل اجرايي اين عرصه يعني معلمان و مربيان آموزشي نيز استفاده کرد.
دانشآموزان را به موزه ببريم
در اين ميان يکي از دبيران باسابقه تهراني نيز نهادهاي فرهنگساز و آموزشي را در اين زمينه مسوول ميداند چرا که به اعتقاد وي، نهادها مذکور دراين زمينه کتابها، وسايل و دورههاي کمک آموزشي موثري طراحي نکردهاند.
«عليرضا مقيمي» در اينباره ميگويد: هم اکنون بزرگترين مشکل در اين زمينه عدم آشنايي کافي دانش آموزان ايراني به ويژه در سنين پايين با تاريخ کشور است چرا که کتابهاي فعلي درسي و غير درسي چندان جذابيت خاصي براي افراد در اين سنين ندارد و در زمينه کتابهاي درسي تاريخ، تنها فايده اين نوشتارها، حفظ کردن مجموعهاي از اطلاعات و قبولي در امتحانات است.
اين آموزگار باتجربه، معتقد است اگر با جذابيت و به زيان کودکان و نوجوانان تاريخ براي اين افراد توضيح داده شده و در کنار آن، کودکان و نوجونان از نزديک و از طريق موزهها با گذشته کشور خود آشنا شوند؛ در اين زمينه گامي به جلو برداشتهايم. او در اينباره ميگويد: شايد لازم باشد آن آموزشي که ميخواهيم به دانشآموزان بدهيم، قبل از آن به آموزگاران داده شود. در مدرسه، گاهي ميتوان براي زنگهاي هنر، دانشآموزان را به موزهاي نزديک مدرسه برد تا نمونههاي اشياي موزه را براي مدل نقاشي انتخاب کنند. معمولا موزهها هم قبول ميکنند چون در رده دانشجويي اين کار را ميکنند. مدرسهها هم خيلي راحت ميتوانند اين کار را انجام دهند.
مقيمي ادامه مي دهد: به عنوان پروژههاي تحقيقي و مثلا در ساعت درس آزاد در دبستان، آموزگاران ميتوانند موضوعهاي مربوط به تاريخ و ميراث فرهنگي را به بچهها پيشنهاد کنند تا اگر دوست دارند روي آنها کار کنند. مثلا درباره يک بناي تاريخي در محل زندگي بچهها. کافي است که فقط بچهها بروند و بپرسند که اين بنا چه زماني ساخته شده و چه کسي آن را ساخته است؟
همکاري همهجانبه نهادهاي مسوول راه حل است
اما کارشناس ديگري، آشنايي کودکان با موزه ها را راهکاري اساسي در اين زمينه ميداند، «رضا دبيري نژاد» از مديران سابق موزه ملي ملک است. او اعتقاد دارد که آشنايي کودکان و نوجوانان با موزهها راهکاري اساسي در زمينه فرهنگسازي حفاظت از ميراث فرهنگي در اين سنين است که البته ارائه اين آموزش همکاري همه جانبه نهادهاي مختلف جامعه را ميطلبد.
او در ﻣﻮرد آﻣﻮزش ﻓﺮھﻨﮓ حراست از آثار تاريخي ﺑﻪ ﮐﻮدﮐﺎن ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻮزهھﺎ و ﺑﻨﺎھﺎي ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ھﻤﻪ ﻣﯽداﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﻮزه و ﺑﻨﺎھﺎي ﺗﺎرﯾﺨﯽ تا چه اندازه در آﻣﻮزش ﻓﺮھﻨﮓ ﺑﻪ ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن نقش دارند.
دﺑﯿﺮيﻧﮋاد ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻨﺪين ﺳﺎل اﺳﺖ که ﮐﺘﺎب ﺧﻮﺑﯽ در مورد ﻣﻮزه و ﻣﯿﺮاث ﻓﺮھﻨﮕﯽ براي ﮐﻮدﮐﺎن ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﺸﺪه يا اﻧﯿﻤﯿﺸﻦ و ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺑﯽ با اين موضوع براي نوجوانان ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪه، ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ھﻤﻪ ﻧﮫﺎدھﺎي ﻣﺘﻮﻟﯽ ﺗﺼﻮر ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، تصميمات ﺧﻮدﺷﺎن از ھﻤﻪ ﮐﺎﻣﻞﺗﺮ است و ﺗﺎ کنون هم ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮي ﺟﺎﻣﻊ در اين زمينه انجام ندادهاند.
او اداﻣﻪ ﻣﯽدھﺪ: ﻧﮫﺎدھﺎي ﻣﺘﻮﻟﯽ در اﯾﻦ ﺣﻮزه ﺑﺮﺧﻮردھﺎي ﺟﺰﯾﺮهاي و ﭘﺮاﮐﻨﺪه دارﻧﺪ و ھﯿﭻ وﻗﺖ براي حل مشکلات اين چنين و فرهنگسازي ﺑﺎ ھﻢ وارد ﻣﺬاﮐﺮه ﻧکردهاﻧﺪ، در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎري ھﻢ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﮕﺎه ﮐﻤﯽ ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﺎﯾﺸﯽاﻧﺪ و ﻣﺜﻼ ﻣﯽﺧﻮاھﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼن ﻗﺪر ﺑﺎزدﯾﺪﮐﻨﻨﺪه داﺷﺘﻨﺪ ﯾﺎ ﻓﻼن ﺗﻌﺪاد ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎه ﺑﺮﮔﺰار ﮐﺮدﻧﺪ و ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﻤﯽاﻧﺪﯾﺸﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎزﺧﻮرد اﯾﻦ ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎهھﺎ و اﯾﻦﺗﻌﺪاد ﺑﺎزدﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪه ﮐﻮدک و ﻧﻮﺟﻮان ﭼﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ؟
دﺑﯿﺮيﻧﮋاد، راھﮑﺎر ﺑﺮون رﻓﺖ از اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ را همکاري ﻧﮫﺎدھﺎي ﻣﺘﻮﻟﯽ ﺑﺎ ھﻢ ﺑﺮاي ﯾﺎﻓﺘﻦ راھﮑﺎرھﺎي ھﻤﺴﻮ ﻣﯽداﻧﺪ و ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ﺑﺎﯾﺪ از ﺧﻮدﻣﺎن ﺑﭙﺮﺳﯿﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮان ﮐﻮدﮐﺎن را ﺑﻪﺗﺎرﯾﺦ و ﻣﯿﺮاث ﻓﺮھﻨﮕﯽ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪ ﮐﺮد و ﺑﻪ آنھﺎ داﻧﺸﯽ ﮐﺎرﺑﺮدي داد ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ آن را در زﻧﺪﮔﯽ روزﻣﺮهﺷﺎن ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار دھﻨﺪ؟
دﺑﯿﺮيﻧﮋاد ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ برگزاري ﺟﺸﻨﻮاره «ﮐﻮدﮐﺎن و ﺷﺎھﻨﺎﻣﻪ» در سالها پيش در کاخ موزه نياوران، ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ از ﻣﯿﺮاث ﻣﻠﻤﻮس و ﻏﯿﺮ ﻣﻠﻤﻮس و دادهھﺎي ﻓﺮھﻨﮕﯽﻣﺎن و ﻇﺮﻓﯿﺖھﺎي ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن و اﻧﯿﻤﺎﺗﻮرھﺎ و ﺷﺎﻋﺮان و... ﺑﮫﺮه ﺑﺒﺮﯾﻢ و آﻣﻮزش ﺑﻪ ﮐﻮدﮐﺎن را ﺗﻌﺎﻣﻠﯽ و ﻋﻤﯿﻖ اﻧﺠﺎم دھﯿﻢ.
قصهها هم ميراث فرهنگي هستند
اما تا اينجاي اين نوشتار اين کارشناسان ، از لزوم ارائه آموزش در مدارس صحبت کردهاند اما با اين وجود، به عقيده يک روانشناس براي فرهنگسازي بايد تلاشها را پيش از رفتن کودک به مدرسه آغاز کرد. «رضا مهربان»، آغاز کننده اين راه را اولياي کودک ميداند و ميگويد: ترانهها و قصههايي که براي کودکان در هنگام خواب از سوي پدر يا مادر خوانده ميشود اثرات رواني بلند مدت و قدرتمندي در تشکيل شخصيت رواني کودک دارد . حال اگر پدر و مادر يک کودک از همان سنين پايين براي خواندن قصه يا لالاييها از داستان هاي تاريخي استفاده کنند، روان اين کودک به خوبي پذيراي تاريخ گذشته کشورش ميشود و اين فرد مطمئنا در بزرگسالي به خوبي از اين گذشته و آثار تاريخي متعلق به اين بازه زماني، حفاظت ميکند.
توجه به ادبيات کودک راه حل اساسي است!
يک نويسنده کودک و نوجوان اما معتقد است، حلقه مفقوده در زمينه عدم وجود فرهنگسازي در کودکان و نوجونان در زمينه حفاظت از آثار تاريخي، به دليل عدم حمايتهاي موثر از نويسندگان خلاق ادبيات کودک و نوجوان است.
او در اين رابطه ميگويد: متاسفانه هنوز بسياري از نويسندگان کودک و نوجوان، خود شناخت درستي از ميراث فرهنگي کشور ندارند آن وقت چگونه ميتوان اميد داشت که اين نويسنده بتواند اثري براي يک کودک يا نوجوان بنويسد که در او علاقه به آثار تاريخي کشورش را ايجاد کند.
اين نويسنده معتقد است، نويسندگان مورد اشاره، ميراث فرهنگي را فقط در ابنيه تاريخي خلاصه مي کند حال آنکه به عنوان نمونه کافي است داستاني از شاهنامه فردوسي به زيان ساده براي کودکان نوشته شود تا اين اثر بتواند اثر قدرتمندي در کودک گذاشته و او را به گذشته سرزمينش علاقمند کند.
در پايان، آنچه در ميان صحبتهاي اين کارشناسان مشترک به نظر ميرسد توجه به اين نکته است که در کشورهاي در حال توسعه مانند ايران ميبايستي براي فرهنگسازي در کودکان در کنار ارائه آموزشهاي صحيح به آنها از طريق نهادهاي آموزشي، والدين را نيز آموزش داد تا اين فرهنگسازي دو سويه شده و هم از سوي خانواده و هم از طرف اولياي مدرسه با گذشت زمان به روان کودک وارد شود.
منبع: میراث آریا
- پيش گفتار ۩ | |||||||
|
مهدي آذر يزدي پيشكسوت، پايه گذار و پدر ادبيات كودكان ايران در اطاق كار خود در يزد؛ ايشان در جايي گفته اند: تنها دلخوشي ام در زندگي اين بوده است كه كتاب تازه شناخته اي را كه لازم داشته ام، بخرم و شب آن را به خانه ببرم؛ همچنين در جاي ديگري فرموده اند: اگر يك روز بدانم كه يك هفته ديگر بيشتر زنده نيستم، تنها حسرتي كه دارم اين است كه كتاب هاي نخوانده ام هنوز مانده است.
دستاران؛ ايسنا از خود حرف زدن، كار آسان و خوشايندي است و اگر جلويش را نگيريد، به پرحرفي و پرمدعايي مي كشد؛ چون احتياج به ماخذ و مرجع ندارد و همه اش مربوط به نقش حافظه است. ولي نظم و ترتيب دادن اش براي اينكه قابل چاپ شود يا قابل خواندن، قدري وقت مي گيرد. ناچار در اين وقت كوتاهي كه شايد من براي خود مقرر كرده ام، چاره اي جز سرسري نوشتن نيست. با ترتيب، شروع مي كنم؛ ولي مي دانم كه بي ترتيب مي شود! 2- زادگاه ۩روز دوم خمسه مسترقه سال 1300 شمسي به دنيا آمدم. سه روز بعدش، سال 1301 شروع شد. بنابراين در سال 1370 خرمشاه در ميان دو آبادي ديگر واقع شده كه «سر دو راه» و «نعيم آباد» ناميده مي شود. سر دو راهيان، بيشتر از همه پنج شش آبادي نزديك شهر، خود را شهري حساب مي كردند و آداب و عادات شهري ها هم بيشتر در آنجا رسوخ داشت. خرمشاه يكي از محلات يا آبادي هاي زرتشتي نشين يزد است و در آن يك زيارتگاه هم هست كه زرتشتيان به زيارت مي آيند و نام آن «پير شاه ورهام» است. خرمشاه كه با زمين هاي مزروعي كاملاً از دو آبادي دو طرف، جدا شده، داراي دو محله است؛ يكي «محله گبر ها» خانواده من جزو خانواده هاي جديد الاسلام هستند؛ يعني اجداد ما، سه چهار نسل پيش، مسلمان شده و قبلاً زرتشتي بوده اند. پدر من يك خاله داشت به نام «خاله جانجان» كه نيمه زرتشتي بود و تنها مانده بود و پير شده بود. نماز را ياد نگرفته بود، ولي براي «امام حسين» گريه مي كرد! گاهي هم روزه مي گرفت، ولي گوشت نبر (/gUŝ.te nā.bor/) | |||||||
عكس ماهواره اي بافت تاريخي و باغات و مزارع به جاي مانده آبادي يا محله خرمشاه در يزد؛ در بالاي تصوير مسيل يزد كه در قديم حد فاصل خرمشاه و يزد بوده، مشخص است؛1- خانه پدري و زادگاه استاد مهدي آذر يزدي؛ 2- آرامگاه مهدي آذر يزدي در حسينيه خرمشاه؛ 3- خيابان مهدي آذر يزدي.
Google Earth | |||||||
|
ما نمي دانستيم كه اين خاله جانجان، مسلمان حساب مي شود يا زرتشتي. پدرم رفته بود و مساله اش را از حاكم شرع پرسيده بود و گفته بودند كه اين آدم از «مستضعفين عقلي» به حساب مي آيد و تكليفي ندارد و بايد با او مدارا كرد. خانواده ما خيلي كم كس و كار بودند. من، عمو و عمه و دايي و برادر نداشتم و فقط دو تا خاله داشتم كه يكي در يزد و ديگري در «مشهد» بود و هر دو سرطان گرفتند و مردند. دو تا خواهر هم دارم كه يكي در يزد و يكي در «تهران» هست. | |||||||
درب خانه استاد مهدي آذر يزدي در كوچه پشگ در بخش زرتشتي نشين محله خرمشاه در يزد؛ آبادي خرمشاه اكنون موازي و در امتداد سمت شرقي بلوار باهنر قرار دارد. خانواده ما مردم فقيري بودند. اين كلمه «فقير» را در تهران به مردم نادار مي گويند، ولي در يزد به گدا مي گويند و توهين آميز است. ما ندار بوديم. پدرم جز كار رعيتي و باغباني، درآمد ديگري نداشت. كم سواد بود و خيلي خشك و وسواسي و متعصب. مثلاً زرتشتيان را پاك نمي دانست و مدرسه دولتي و كار دولتي و لباس كت و شلوار را حرام مي دانست. به همين علت هم مرا به مدرسه نگذاشت. مادرم و تمام منسوبات اش، بي سواد و عامي محض بودند. مادرم هم جز «قرآن»، چيز ديگري نمي توانست بخواند. من تا بيست سالگي ناني را مي خوردم كه مادرم توي خانه مي پخت و لباسي را مي پوشيدم كه مادرم آن را با دست خود مي دوخت. به همين دليل، حتي توي خرمشاه، لباس من نشاندار و مسخره بود؛ چون مثل لباده مختصر خواندن و نوشتن را توي خانه از پدرم ياد گرفتم و قرآن را از مادر بزرگم كه چند نفر شاگرد تحت تعليم قرآن داشت. ما توي خانه، هفت هشت كتاب، بيشتر نداشتيم؛ كه عبارت بودند از قرآن، «مفاتيح»، «حليه المتقين»، «عين الحيات»، «معراج السعاده»، «نصاب الصبيان»، «جامع المقدورات» و .... پدر من هم مدرسه نرفته بود و سواد خود را از مردي به نام «رحمت الله» -قاري قرآن- ياد گرفته بود. مردم خرمشاه، همه اهل كار و رعيتي و زحمت بودند. زمينداراني در ميان آنها بودند، اما پول نقد در دست مردم نبود؛ جز آنها كه در شهر، كار بنايي و عملگي مي كردند. به ياد ندارم كه نان را با پول خريده باشم يا به قصاب و حمامي، پول داده باشم. حمامي سر سال، موقع خرمن، كاه و گندم مي گرفت و قصاب هم در موقع معين، دو سه تا گوسفند مي گرفت و در عوض آن، در تمام سال با «چوب خط» به ما گوشت مي داد. پدر و مادر من در ميان اين مردم بينوا، تازه يك وضع استثنايي داشتند، كه با مردم، كم مي جوشيدند. هيچ وقت به ياد ندارم كه به خانه كسي به مهماني رفته باشيم، يا در خانه، مهمان داشته باشيم. تنها كسي كه به خانه ما رفت و آمد داشت، يكي از خاله هايم بود؛ و مادرم با خواهر ديگرش هميشه قهر بود. | |||||||
معدودي از زمين هاي كشاورزي و مزارع باير به جاي مانده از قديم در خرمشاه يزد؛ تا چند دهه پيش كه رشد جمعيت و ولع شهرسازي و اشتياق به كار هاي اداري و تجاري غير توليدي هر زميني را تبديل به خانه و مغازه نكرده بود، گرداگرد يزد و در همه آبادي هاي اطراف، بخش زيادي از اقتصاد به درستي بر پايه توليد كشاورزي بود؛ استاد مهدي آذر يزدي در كودكي و نوجواني در مزارع و صحرا هاي خرمشاه به همراه پدر كار كشاورزي مي كرد. در كوچه ما سه حاجي بودند كه دو نفرشان پولدار بودند و پدر من، حاجي بي پول بود؛ چون با پول مادرم به «مكه» رفته بود و هميشه هم بابت آن، سرزنش شده بود. به نظر من آنها اصلاً «مستطيع» نبودند، ولي خيال مي كردند همين كه خرج رفتن و برگشتن مكه را دارند، مستطيع شده اند. در خانه ما، برنج اصلاً مصرف نداشت و فقط سالي يك بار پلو مي پختيم؛ كه آن هم نوروز بود. ما هيچ وقت ظهر، خوراك پختني نمي خورديم. فقط شب ها، آبگوشت مي خورديم يا آش؛ كه برنج آن حتماً خرده برنج آشي بود؛ چون آن را مي بايست با پول مي خريدند. ما هيچ وقت يك كيلو برنج را يكجا در خانه نديده بوديم. من از هفت هشت سالگي همراه پدرم توي صحرا و باغ و زمين رعيتي، كار مي كردم. بازي توي كوچه، اصولاً ممنوع بود و بعد از غروب هم نمي بايست از خانه بيرون مي رفتم؛ بجز مجلس روضه يا مسجد. در محيط محله ما كسي كتاب نمي خواند؛ جز سه چهار نفر روحاني اهل منبر. مجله و روزنامه و كسب خبر هاي روز، اصولاً معنا نداشت. تمام معلومات ديني و دنيايي مردم در آنچه از مسجد و پاي منبر ياد مي گرفتند خلاصه مي شد. من هم تا شانزده هفده سالگي، جز آنچه در خانه يا مسجد يا روضه شنيده بودم، چيزي نمي دانستم. آن هفت هشت تا كتاب توي خانه را خوانده بودم، ولي پدرم هرگز كتاب تازه اي نخريد. پدرم مورد اعتماد اهالي بود و مردم، اسناد خود را براي نگهداري، پيش او امانت مي گذاشتند و در اختلاف هاي جزيي محلي هم، راي او را قبول داشتند. ميانه ما با زرتشتي ها خوب بود و آنها به ما احترام مي گذاشتند. من تا موقعي كه به شهر، رفت و آمد پيدا نكرده بودم، مثل پدرم، روي بام، اذان مي گفتم؛ ولي فقط ظهر و شب. اما اذان صبح را نمي گفتيم؛ چون بابا مي گفت: "زرتشتي ها خوابند و ناراحت مي شوند." فقط ماه رمضان بود كه پدرم در سحر، مناجات مي كرد و اذان مي گفت. 3- مسيله كتاب ۩من اصلاً متوجه نبودم كه ما مردم فقيري هستيم. از همان زندگي كه به آن عادت كرده بوديم، راضي بودم؛ و اگرچه از بچه هاي صاحب باغ اربابي كه مرا دهاتي حساب مي كردند، دلخور مي شدم، ولي آنها را خطاكار حساب مي كردم و حسادتي نسبت به آنها نداشتم. اولين بار كه حسرت را تجربه كردم، موقعي بود كه ديدم پسرخاله پدرم كه روي پشت بام با هم بازي مي كرديم و هر دو هشت ساله بوديم، چند تا كتاب دارد كه من هم مي خواستم و نداشتم. به نظرم، ظلمي از اين بزرگتر نمي آمد كه آن بچه كه سواد نداشت، آن كتاب ها را داشته باشد و من كه سواد داشتم، نداشته باشم. كتاب ها، «گلستان» و «بوستان سعدي»، «سيد الانشاء نوظهور» و «تاريخ معجم» چاپ «بمبئي» بود كه پدرش از زرتشتي هاي مقيم بمبئي، هديه گرفته بود. شب، قضيه را به پدرم گفتم. پدرم گفت: "اينها به درد ما نمي خورد. كتاب هاي گلستان و بوستان و تاريخ معجم، كتاب هايي دنيايي اند. ما بايد به فكر آخرتمان باشيم." شب رفتم توي زيرزمين و ساعت ها گريه كردم؛ و از همان زمان، عقده كتاب پيدا كردم؛ كه هنوز هم دارم. از خوراك و لباس و همه چيز زندگي ام صرفه جويي مي كنم و كتاب مي خرم؛ و از هر تفريحي پرهيز مي كنم و به جاي آن كتاب مي خوانم. | |||||||
استاد مهدي آذر يزدي در ميان مزارع و خانه هاي ويران شده خرمشاه يزد در حال نظاره به راه هايي كه در قديم بسيار پيموده است؛ اين عكس در اسفند 1378 گرفته شده و مربوط به سال هاي بازگشت و اقامت ايشان در يزد مي باشد. 4- از ده تا شهر ۩يك وقتي كار كوچه و صحرا كم شد؛ نمي دانم چرا. قرار شد من بروم سر كار بنايي و گل كاري (/gel.kArI/) كار كنم. اين كار ها هم اغلب توي شهر بود. و به اين ترتيب من با شهر يزد آشنا مي شدم. در يزد با اينكه بچه ها و بزرگ ها، ما را دهاتي حساب مي كردند و لهجه و لحن حرف زدن ما را مسخره مي كردند، ناراحت نبودم؛ چون راست مي گفتند؛ ما دهاتي بوديم و خيلي چيز ها را نمي دانستيم؛ اما رفت و آمد توي شهر، براي من، تازگي ها داشت. نان نازك بازاري و فالوده يزدي و بعضي ميوه ها كه قبلاً هرگز نديده بودم و زندگي شسته رفته تر شهري ها، مرا به شهر جذب مي كرد. به خاطر همين، يك روز گفتم: "ديگر به صحرا نمي روم." پدرم اوقاتش تلخ شد؛ ولي مادرم با كار در شهر موافق بود. از كار بنايي به كار در كارگاه جوراب بافي كشيده شدم. صاحب كارگاه با «گلبهاري ها» -صاحبان يگانه كتابفروشي يزد- خويشي داشت و او هم جداگانه يك كتابفروشي تاسيس كرد و مرا از ميان شاگرد هاي جوراب بافي جدا كرد و به كتابفروشي برد. ديگر گمان مي كردم به بهشت رسيده ام. تولد دوباره و كتاب خواندن من شروع شد. در اين كتابفروشي بود كه فهميدم چقدر بي سوادم و بچه هايي كه به دبستان و دبيرستان مي روند، چقدر چيز ها مي دانند كه من نمي دانم. براي رسيدن به دانايي بيشتر، يگانه راهي كه جلوي پايم بود، خواندن كتاب بود. سه چهار سال كار در اين كتابفروشي يعني «كتابفروشي يزد» در سر «بازار خان»، هوس نوشتن و شعر گفتن و با بچه هاي درس خوانده همرنگ شدن را در من به وجود آورد. يادم رفت بگويم كه در چهارده پانزده سالگي، همراه با كار رعيتي و يا شاگرد بنايي، مدت يك سال و نيم، صبح هاي تاريك به «مدرسه خان» مي رفتم و تا طلوع آفتاب، پيش يك آ شيخ كه او هم روز ها در گيوه فروشي كار مي كرد، با سه شاگرد ديگر، ياد گرفتن عربي را با اصرار پدرم، شروع كردم كه بعد اين كار متوقف شد؛ يعني خيلي سخت بود و رها شد. | |||||||
نماي بخشي از رودخانه خشك يا به عبارت بهتر مسيل يزد كه از سمت شرق خرمشاه مي گذرد؛ استاد آذر يزدي در نوجواني براي رفتن به شهر بايستي از اين رودخانه و صحرا هايي مي گذشته است؛ اين مسيل از جنوب به شمال يزد امتداد دارد و از محله هايي چون خرمشاه، سر دو راه، تخت استاد، چهار منار و سيد صحرا نيز مي گذرد كه در قديم سيل هاي دامنه هاي شيركوه را از خود عبور مي داده است. اذان صبح راه مي افتادم و تا شهر كه نيم ساعت راه بود، پياده مي رفتم. توي راه كه صحرا بود و سگ و شغال داشت، مي ترسيدم. اين درس چهار نفري كه باز گرفتار مساله دهاتي و شهري بودم، و تا آفتاب نشستن و بلافاصله برگشتن و به سر كار روزمره رفتن، طاقتم را طاق كرده بود. به همين علت، آن را ول كردم. ولي همين اندازه كه نصاب الصبيان را حفظ كردم و خود را تا «انموذج و الفيه» كشاندم، بعد ها خيلي به كارم آمد؛ از اين جهت كه نسبت به بچه هايي كه در دبستان، درس هاي رسمي امروزي را مي خواندند، تجربه ممتازي به حساب مي آمد؛ و اين سبب شد كه بعد ها بتوانم كتاب هاي مختلف را بخوانم و هوس سر و همسري با باسواد ها را پيدا كنم. كتابفروشي يزد به عللي، يگانه مركز و مرجع اهل كتاب و مطالعه در يزد شده بود؛ و از اين طريق، با عده اي از اهل شعر و ادب و محصلاني كه بعداً داراي مناقب و مقامات شدند، آشنا شدم. اما يك وقت ديدم مثل اين است كه به محيط بزرگتري احتياج دارم؛ و از يزد دل بر كن (/del.bar.kañ/) در بحبوحه جنگ جهاني دوم، و يكي دو سال از شهريور 1320 گذشته بود كه ناگهان آمدم تهران. حال، ناگزير مي بايست كاري پيدا مي كردم تا بتوانم با آن زندگي كنم؛ و اين كار، حتماً مي بايست كاري مطبوعاتي مي بود. در تهران با چند كتابفروشي، از راه مكاتبه، آشنا بودم؛ ولي نمي خواستم بروم و بگويم كار مي خواهم. ناشناسانه تقاضاي كار كردن را سهل تر مي يافتم. پيشتر، با مقالات «هاشمي حايري» انسي پيدا كرده بودم. با خودم گفتم يك روزنامه نويس مشهور با همه ارتباط دارد. نامه اي به ايشان نوشتم و گفتم كه كار مطبوعاتي مي خواهم. آقاي هاشمي قدري توپ و تشر زد و ملامت كرد كه به تهران مي آييد چه كنيد؟ ما خودمان از اين شهر در عذابيم، و از اين حرف ها. بعد ها كم آرام شد و گفت: "شما سه شنبه آينده بيا؛ يك فكري برايت مي كنم." سه شنبه بعد، آقاي «حسين مكي» را در همان اداره كه ظاهراً «روزنامه ايران» بود، صدا كرد و گفت: "بيا؛ اين همشهري ات آمده." من با آقاي مكي در يزد آشنا شده بودم. آقاي مكي گفتند در «خيابان ناصر خسرو» با «چاپخانه حاج محمد علي علمي» صحبت كرده ام. برو آنجا و بگو مكي مرا فرستاده است. همان روز رفتم و در چاپخانه علمي مشغول به كار شدم؛ و تا امروز، همچنان در كتابفروشي هاي متعددي مشغول كار هستم. حالا در هفتاد سالگي، كارم بيشتر، تصحيح نمونه هاي چاپي كتاب است. | |||||||
هرچند استاد مهدي آذر يزدي بيش از 30 كتاب نوشته اما همگان بيشتر او را با نام دوره هشت جلدي قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب كه از اولين كار هاي اوست مي شناسند؛ وي از سال 1335 شروع به نوشتن آنها كرد و در همان سال ها بابت نوشتن اين كتاب ها جايزه سازمان جهاني يونسكو و جايزه سلطنتي كتاب سال را برد؛ نوشته هاي او بار ها تجديد چاپ شده است و به زبان هاي متعددي ترجمه و حتي در متن درسي كتاب هاي كودكان برخي كشور ها گنجانده شده است.
لوگوي سايت مهدي آذر يزدي؛ سايت 5- اما كتاب كودك ۩اولين بار كه به فكر تدارك كتاب براي كودكان افتادم، سال 1335 يعني در سن 35 سالگي ام بود. بعضي از كودكي شروع به نوشتن مي كنند، ولي من تا هجده سالگي، خواندن درست و حسابي هم بلد نبودم. در سال 1335، در «عكاسي يادگار» يا «بنگاه ترجمه و نشر كتاب» كار مي كردم و ضمناً كار غلط گيري نمونه هاي چاپي را هم از «انتشارات امير كبير» گرفته بودم و شب ها آن را انجام مي دادم. قصه اي از «انوار سهيلي» را در چاپخانه مي خواندم كه خيلي جالب بود. فكر كردم اگر ساده تر نوشته شود، براي بچه ها خيلي مناسب است. جلد اول «قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب» خود به خود، از اينجا پيدا شد. آن را در شب ها در حالي مي نوشتم كه توي يك اتاق 4 × 3 يا 12 متري زير شيرواني، با يك لامپاي نمره ده ديواركوب، زندگي مي كردم. نگران بودم كتاب خوبي نشود و مرا مسخره كنند. آن را اول بار به «كتابخانه ابن سينا» كه سر «چهارراه مخبر الدوله» بود، دادم. آن را بعد از مدتي پس دادند و رد كردند. گريه كنان آن را پيش آقاي «جعفري» -مدير انتشارات اميركبير كه در خيابان ناصر خسرو بود- بردم. ايشان حاضر شد آن را چاپ كند. وقتي يك سال بعد، كتاب از چاپ در آمد، ديگران كه اهل مطبوعات و كار كتاب بودند، گفته بودند كه خوب است. به همين خاطر، آقاي جعفري، پيوسته جلد دوم آن را مطالبه مي كرد. كم كم اين كتاب ها به هشت جلد رسيد. البته قرار بود ده جلد بشود؛ ولي من مجال نوشتن آن را پيدا نكردم. بيشتر اوقاتم صرف اسباب كشي و تغيير منزل و تغيير شغل و كار شده است. تنهايي هم براي خودش مشكلاتي دارد؛ بايد براي خود سبزي بخري؛ بنشيني پاك كني؛ بعد يك جوري آن را بپزي و بخوري و ظرف آن را بشويي؛ پيراهنت را وصله كني و اتاقت را جارو كني و رخت بشويي و از اين قبيل كار ها. روز ها هم اگر براي مردم كار نكني، خرجي نداري. اگر اختيار دست من بود، براي خودم يك پدر ميليونر كه مدير يك كتابخانه هم باشد، انتخاب مي كردم؛ ولي انتخاب در دست من نبود. پدر و مادرم، هر دو در سن هشتاد سالگي مردند؛ در حالي كه كار و كتاب مرا مسخره مي كردند. | |||||||
|
مجموعه كامل ده دفتر قصه هاي تازه از كتاب هاي كهن نوشته استاد مهدي آذر يزدي؛ زمان نوشتن اين ده دفتر از سال 1344 تا 1355 بوده است؛ نام اين ده جلد كتاب گرانبها به ترتيب چاپ عبارتند از: خير و شر، حق و ناحق، ده حكايت، بچه آدم، پنج افسانه، مرد و نامرد، قصه ها و مثل ها، هشت بهشت، بافنده داننده و اصل موضوع. | |||||||
|
براي كار هايي كه در زمينه كتاب كرده ام، «جايزه يونسكو» گرفتم و همين طور «جايزه سلطنتي كتاب سال». سه تا از كتاب هايم را هم «شوراي كتاب كودك»، به عنوان كتاب برگزيده سال انتخاب كرد. دو سال پيش، مادرم با سرزنش به من مي گفت: "اين همه كه شب و روز مي خواني و مي خواني، پول هايش كو؟ اين هم شد كار كه تو پيش گرفته اي!؟" مادرم تقريباً درست مي گفت. اگر از همان اول به همان كار رعيتي چسبيده بودم يا به سبزي فروشي يا بقالي و چقالي، خيلي بهتر زندگي مي كردم؛ ولي نمي خواستم. "خود كرده را تدبير نيست؛" پشيمان هم نيستم. | |||||||
استاد مهدي آذر يزدي، پدربزرگ خوب و قصه گوي چندين نسل از بچه هاي خوب ايران در حياط خانه قديمي خود در يزد.
حميدرضا دهقان؛ ايسنا 6- آثار مورد علاقه ام ۩در مصاحبه ها ديده ام كه از اهل قلم مي پرسند كه به كدام يك از آثار خود بيشتر علاقه مند اند. اگر من بخواهم به چنين پرسشي پاسخ بدهم، بايد بگويم از بيست و سه عنواني كه از من چاپ شده است، چهار تا را به ترتيب اولويت، بيشتر از بقيه دوست مي دارم: 1- «شعر قند و عسل» كه بيشتر بيان درد زندگي است. با خود مي گويم اگر چيزي نوشتي و نگذاشتند چاپ بشود، چه فايده اي دارد!؟ و عجيب اين است كه در ميان تمام كار هايم، گربه تنبل بيش از همه موافق و كاملاً هماهنگ با رهنمود هاي رهبري اسلامي است. 7- و اگر .... ۩و اگر كسي از من بپرسد كه با آنچه گذشته، حالا و بعد از اين، از زندگي چه مي خواهي؟ بايد بگويم هيچ چيز. گذشته، گرچه خيلي بد، به هر حال گذشته است. در آينده هم اميد اينكه وضع بهتري پيدا كنم، ندارم. فقط آرزو داشتم كه بعضي كار هاي نيمه كاره ام را كامل كنم؛ چاپ شود و بعضي سوژه هايي را كه در ذهنم است، براي بچه ها بنويسم. ولي اگر قرار باشد كه به چاپ نرسد، مي بينم نوشتن اش بي فايده است؛ و به جاي آن، بهتر است بنشينم كتاب بخوانم و اقلاً خودم از آن خوشحال باشم. براي بچه ها هم، كساني كه موفق به چاپ آثارشان مي شوند، خواهند نوشت. به خصوص كه حالا امكانات توليد بيشتر شده و كتابخانه بچه ها داراي هزاران كتاب است؛ و الخ. |
|
| |
| |
|
در راستاي حفظ و نهادينه كردن فرهنگ و تاريخ غني يزد و به منظور انتقال گنجينه عظيم دستاوردهاي آبا و اجدادي، ششمين نشست از سلسله گفتگوهاي يزدشناسي با موضوع «ايثار و مقاومت در فرهنگ يزد با تأكيد بر تاريخ 8 سال دفاع مقدس» قرار است از ساعت 19روز دوشنبه سوم مهرماه سال جاري در محل سالن اجتماعات بنياد ملي نخبگان واقع در بلوار دانشجو، روبروي پارك شادي برگزار شود. در اين نشست ايثار و مقاومت مردمان اين ديار در مقابل هجمه هاي بيگانگان مورد بررسي قرار خواهد گرفت و در نگاهي ويژه با حضور شاهدان و رزمندگان نام آور استان و پژوهشگران اين عرصه به موضوع نقش آفريني مردمان يزد در دوران هشت ساله دفاع مقدس پرداخته خواهد شد..
به گفته محمدرضا ملكثابت، مدير سازمان اسناد و كتابخانه ملي استان يزد، سلسله نشست هاي يزدشناسي به صورت ماهانه برگزار مي شود و در هر نشست، يكي از ابعاد و ويژگيهاي خاص استان يزد مورد بررسي قرار ميگيرد. در اين نشست آقايان دكتر احمدعلي زارع مهرجردي، دكترسيدجليل ميرمحمدي، سردار ساعي شاهي، مهندس كلانتري سرچشمه، مهندس صديقي. آقاي جواد كمالي و سركار خانم زهرا مجيبيان سخنراني خواهند كرد.
بيش از پنج سال از آمادهسازي ثبت جهاني يزد ميگذرد. به گفته مديركل ميراث فرهنگي و گردشگري استان يزد فاز اول مطالعات پرونده بافت تاريخي يزد براي ثبت در فهرست جهاني به اتمام رسيده و اواخر سال گذشته به ستاد مركزي نيز ارسال شده است. فاز اول عرصه شهر براي ثبت جهاني 150 هكتار است كه بخشهايي از دوره آلمظفر به انضمام بازار و بخشهاي مربوط به دوره تيموري، زنديه و صفويه را دربرميگيرد.
اين مقام مسئول مخالفت برخي دستگاههاي دولتي از جمله شوراي شهر را مانع ثبت جهاني بافت تاريخي يزد ميداند و ميگويد: هنوز در استان يزد خيلي از دستگاههاي عمومي و اجرايي با ثبت جهاني شدن يزد مخالفند. شوراي شهر يزد يكي از اين منتقدان و مخالفان است كه مخالفت آنها باعث شده، اين پرونده در كش و قوسهاي مختلف گير كند.
بهرام رضايي در عين حال ميافزايد: به طور حتم اعضاي شوراي شهر يزد نگرانيها و دغدغههايي دارند كه بايد هرچه زودتر برطرف شود. البته بارها مسئولان سازمان ميراث فرهنگي طي نشستهاي متعدد دلايل اين ثبت را توضيح دادهاند، ولي گويا اعضاي شوراي شهر با مخالفتهايي كه اصلا توجيه ندارد بر عقيده خود كه همان عدم ثبت جهاني است، اصرار ميورزند. وي معتقد است: با ثبت جهاني يزد ظرفيتهايي براي اين استان ايجاد ميشود كه اگر براي منتقدان بخوبي توجيه شود، يزد در مرحله روبهرشدي از لحاظ فرهنگي و اقتصادي قدم برميدارد.وي در ادامه تاكيد ميكند كه بايد اعضاي شوراي شهر توجيه شوند تا نگراني و دغدغههاي آنها در اين زمينه برطرف شود. به گفته مديركل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد، افتخار ثبت جهاني بافت تاريخي يزد براي همه ايرانيان است و نبايد همه كارها تنها به عهده ميراث فرهنگي باشد. وي تصريح كرد: داشتههاي تاريخي و فرهنگي متعلق به مردم است نه سازمان ميراث فرهنگي. به همين علت همه مجموعههاي دولتي و نهادهاي مردمي بايد در فعاليتهاي مرتبط شركت كنند، بخصوص در معرفي ميراث فرهنگي كشور در سطح بينالملل كه نيازمند همكاري و همدلي همگان است.
بياطلاعي شوراي شهر
يك عضو شوراي شهر يزد نيز در گفتوگو با «جامجم» ضمن اظهار بياطلاعي از پرونده ثبت جهاني بافت تاريخي يزد گفت: تا آنجا كه بنده اطلاع دارم تاكنون سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري يزد با شوراي شهر در زمينه ثبت جهاني بافت تاريخي يزد مذاكره نكرده است.
حجتالاسلام حميدرضا مطهريان افزود: اينكه شوراي شهر يزد با ثبت جهاني بافت تاريخي يزد مخالف باشد صحت ندارد. اين شورا اگر در مورد بافت تاريخي با ميراث فرهنگي مشكل داشت طرح تفضيلي اين بافت را به ثبت نميرساند.
عضو شوراي شهر تاكيد ميكند: شوراي شهر كليات بافت تاريخي را قبول دارد و آنرا يك جاذبه بكر و ارزشمند براي كشور ميداند. مطهريان تنها مشكل شوراي شهر و ميراث فرهنگي در خصوص بافت تاريخي را در محله نواب صفوي اعلام كرد و افزود: ميراث معتقد است، اين محله بخشي از بافت تاريخي است، اما بنا بر اعلام نظرات كارشناسان اين محدوده يك محله فرسوده شهري محسوب ميشود كه قدمت آن به نيم قرن هم نميرسد.
معاون حفظ و احياي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان يزد نيز در مورد ثبت جهاني بافت تاريخي يزد گفت: سعي شده پرونده ثبت جهاني شامل معرفي شهر، سوابق تاريخي و ويژگيهاي آن، شاخصههاي ثبت، مقايسه يزد با شهر ليون فرانسه و چند شهر ديگر كه ثبت جهاني شدهاند به ثبت جهاني برسد.
سامان كارگر افزود: ثبت جهاني بافت تاريخي يزد نيازمند عزم ملي و استاني است، چون بافت تاريخي يزد نمونه شهرنشيني كهن به جا مانده از دورههاي تاريخي است كه بهرغم تغييرات شهري در دورههاي جديد هنوز بر جا مانده که از شاخصهاي مهم بافت تاريخي يزد است. وي اظهار اميدواري كرد ثبت جهاني اين بافت در جذب گردشگر و مديريت مطلوب و منسجم نگهداري اين بافت كمك كند.
امير ترقينژاد / جامجم يزد
پیام همدردی و تسلیت سازمانهای مردمنهاد، فعالان فرهنگی اجتماعی، خبرنگاران و روزنامه نگاران
به بازماندگان زلزلهزده و هممیهنان در «آذربایجان شرقی»
و دعوت به یاری و مشارکت عمومی جهت بازسازی مناطق زلزله زده
با شنیدن خبر زلزله در استانهای آذری کشورمان درد و تاثری عمیق بر جان و دلمان نشست، آمرزش برای رفتگان آرزومندیم و ضمن همدردی با خانوادههای بازماندگان و مردم خوب آذربایجان، مراتب تسلیت خود را به همه مردم ایران ابراز میداریم. سازمانهای غیردولتی، خبرنگاران و فعالان فرهنگی اجتماعی امضاءکننده بر خود لازم میدانند که نکاتی را درباره این زلزله یادآور شوند.
سازمانهای غیردولتی و مردمنهاد مانند همیشه میتوانند نقش مهمی را ایفاء نمایند. انعطافپذیری و توانایی ارتباط دو ویژگی اصلی این سازمانهاست که به آنها امکان میدهد که در این شرایط بحرانی بتوانند راحتتر در اقدامهای مربوط به یاریرسانی حضور یابند. امیدواریم که همه سازمانهای غیردولتی متوجه مسوولیت خود باشند و بتوانند نهایت تلاش خود را برای کمکرسانی انجام دهند.
خبرنگاران و رسانههای مستقل و به واقع مردمی در پوشش خبری موارد مربوط به قسمتهای زلزلهزده، تاثیر مهمی داشته و همچنین نقش فعالان فرهنگی اجتماعی در افزایش مشارکتهای مردمی و امدادرسانی و بازسازی مناطق مهم است .
کمکرسانی در لحظههای اولیه زلزله بسیار اهمیت دارد و آنچه بسیار مهمتر است، دوران پس از زلزله و بازسازی منطقهها و توانبخشی بازماندگان از زلزله است، امیدواریم که ارگانهای دولتی و انجمنهای غیردولتی مرتبط با این موضوع به اهمیت این موضوع پی برده و بتوانند با سرمایهگذاری و تخصیص منابع کافی کمک کنند تا به سرعت بازماندگان بتوانند به زندگی عادی خود بازگردند و نیز فرآیند بازسازی منطقههای آسیبدیده به بهترین شکل خود به پایان برسد.
همچنین لازم است که از زلزله رودبار، بم و اینک آذربایجان شرقی درس گرفته شود و موضوع زلزله را موضوع کماهمیتی تلقی نکنیم، آمادگی لازم برای کمکرسانی در این زلزلهها، مقاومسازی ساختمانها و آموزش مردم برای رفتارهای درست در هنگام بروز چنین بحرانهایی، بخشی از وظایفی است که در همه سطحهای دولت تا انجمنهای محلی باید پیگیری شود.
فراموش نکنیم که این زلزله پس از ظهر اتفاق افتاد یعنی در زمانی که مردم بیدار بودند، اگر این زلزله در نیمهشب رخ میداد، شاید هزاران نفر کشته میشدند، چنانکه زلزله بم نیز با شدت 5/6 ریشتر بود و هزاران کشته بر جای گذاشت در این صورت این هشداری جدی برای همه ماست که با یک رویکرد جامع و همهجانبه، میزان آمادگی خود را بیشتر و بیشتر کنیم هر گروه از مردم گرفته تا دولت، وظایفی دارند که اهمالکاری در آن ممکن است باعث خسارتهای جبرانناپذیری باشد.
همدلی و کنار هم بودن، یاریرسانی و یاری همدیگر، بخشی جداییناپذیر از فرهنگ ایرانی است. این روحیه را در این دوره تقویت کنیم و به یاری هممیهنان خود بشتابیم.
به هم اعتماد کنیم و این اعتماد را گسترش دهیم.
امضاءکنندگان
سازمانهای مردم نهاد:
انجمن دوستداران و حافظان خشت خام، انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز، انجمن تاریانا خوزستان، انجمن بوم آب و آفتاب، بنیاد فردوسی، انجمن پاسداشت مفاخر ایران، انجمن راهنمایان تور، انجمن مهرپادین مهریز، انجمن فکر برتر، انجمن دکتر چمران، انجمن کهندژ همدان، انجمن میراث هزار کرمان، شبکه انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی استان یزد، خانه ایران شناسی عصرباستان فارس، بنیاد میبدی، کمیته پیگیری خانه های قدیمی تهران، انجمن دوستداران میراث فرهنگی میبد، انجمن مهرگان فارس، انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان، انجمن اعضای هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
فعالان فرهنگی، اجتماعی ، خبرنگاران و روزنامه نگاران:
سعید نشاط، علیرضاصادقی، علیرضا افشاری، احسان عزت پور، محمد خیام، فرهاد رهبری، مجتبی گهستونی، آزاده ساسانی، یاسرموحدفر، میثم موحدفر، بابک مغازه ای، کاوش ساعی، مسعود بُربُر، سجاداصغری، نیلوفر پرزیوند، سیاوش آریا، حسین زندی، بهنام صابرنعمتی، مهدی خرمدل، حمیدرضا خدابخشی، حمیدرضا طهماسبیپور، مصطفی مسجدی آرانی، زهرا اژئر، محمد درویش، کیوان وارثی، میترا فردوسی، مسعود لقمان، کیوان افشین جو
بار دیگر طبیعت و زمین تندخویی خود را بر مردم ایران زمین تحمیل کردند و ایرانیان را در شب های احیاء و شهادت حضرت علی (ع) به سوگ هموطنان آذری خود نشاندند.
طبق گزارشات ارسالی از آذربایجان زلزله تاکنون بیش از ۳۰۰ نفر از هموطنانمان را به کام مرگ کشانده و بیش از هفتصد نفر مجروح شده اند و نیروهای امدادی تقاضای کمک از هم میهنان عزیز نموده اند.
برای عزیزان هم میهن سفرکرده آمرزش برای بازماندگان صبر و برای صدمه دیگان بهبودی آرزومندیم.
بهترین راه همدردی و کمک به مردم زلزله زده آذربایجان نیز اهداء خون است؛ و ارسال کمکهای غیر نقدی مورد نیاز از طریق سازمانهای مردم نهاد است پس در این امر کوتاهی نکنیم.
روابط عمومی انجمن دوستداران و حافظان خشت خام
آدرس پایگاه انتقال خون در شهر یزد: یزد- صفائیه- میدان ابوذر


امسال (1391خ/ 2012 م) چهلمین سال تصویب «معاهدة حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان» در سراسر جهان گرامی داشته شد و به این مناسبت ویژهبرنامههایی در کشورهای مختلف برپا گردید. در کشور ما نیز خردهبرنامة کمجان و کمرمقی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برگذار شد. میثاقِ محافظت از میراث فرهنگی و طبیعی در 19 نوامبر 1972م به تصویب مجمع عمومی سازمان یونسکو رسیده است. پنج سال پس از این تاریخ که نخستین نشست کمیتة ثبت میراث جهانی در پاریس برگذار شد، دکتر فیروز باقرزاده -رییس مرکز باستان شناسی ایران- به عنوان نخستین رییس آن نشست انتخاب شد.
سیوسومین سال حضور ایران در کنوانسیون میراث جهانی یونسکو فرار رسید و این کشور چهاردهمین و پانزدهمین اثر خود را نیز در فهرست میراث جهانی جای داد. با این حال و در مقایسه با کشورهای دیگر، ایران همچنان رتبه قابل توجهی ندارد و کشورهایی چون ایتالیا و اسپانیا با بیش از 40 اثر ثبتی رتبههای جهانی دارند.

خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی – سی و ششمین کنفرانس میراث جهانی فرا رسید و نمایندگان پنج قاره رنگی دنیا به سن پترزبورگ آمدند که اثر دیگری از دستاورد تمدن جهانی را در اوراق یونسکو ثبت کنند. حرکتی که سی و شش سال پیش آغاز شد و جهانیان از آن استقبال کردند.
پروندههای ثبتی ایران
|
ردیف |
نام اثر |
شماره ثبتی اثر |
تاریخ ثبت اثر |
محل اثر |
|
1 |
چغازنبیل |
112 |
1358 |
استان خوزستان |
|
2 |
تخت جمشید |
114 |
1358 |
استان فارس |
|
3 |
میدان نقشجهان |
115 |
1358 |
استان اصفهان |
|
4 |
تخت سلیمان |
1077 |
1382 |
استان آذربایجان غربی |
|
5 |
ارگ بم |
1208 |
1383 |
استان کرمان |
|
6 |
پاسارگاد |
1106 |
1383 |
استان فارس |
|
7 |
گنبد سلطانیه |
1188 |
1384 |
استان زنجان |
|
8 |
بیستون |
1222 |
1385 |
استان کرمانشاه |
|
9 |
مجموعه کلیساهای غرب کشور |
1262 |
1387 |
آذربایجان شرقی،آذربایجان غربی |
|
10 |
سازههای آبی شوشتر |
1315 |
1388 |
استان خوزستان |
|
11 |
مجموعه تاریخی بازار تبریز |
1346 |
1389 |
آذربایجان شرقی |
|
12 |
آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی |
1345 |
1389 |
استان اردبیل |
|
13 |
باغهای ایرانی |
1372 |
1390 |
استانهای فارس،اصفهان،مازندران،کرمان،یزد، خراسان |
|
14 |
مسجد جامع اصفهان |
1391 |
استان اصفهان | |
|
15 |
گنبد قابوس |
1391 |
استان گلستان |
پروندههای ارسالی برای ثبت در فهرست میراث جهانی
|
ردیف |
نام اثر |
محل اثر |
تاریخ ارسال پرونده |
|
1 |
مجموعه تاریخی قصر شیرین |
استان کرمانشاه |
1997 |
|
2 |
مجموعه تاریخی فیروز آباد |
استان فارس |
1997 |
|
3 |
شوش |
استان خوزستان |
1997 |
|
4 |
نقش رجب و نقش رستم |
استان فارس |
1997 |
|
5 |
تپه سیلک |
استان اصفهان |
1997 |
|
6 |
محور تاریخی اصفهان |
استان اصفهان |
2007 |
|
7 |
شوش (پرونده تکمیلی شهرباستانی) |
استان خوزستان |
2007 |
|
8 |
شهرهای تاریخی ساسانی(بیشاپور،فیروزآباد،سروستان) |
استان فارس |
2007 |
|
9 |
طاق بستان |
استان کرمانشاه |
2007 |
|
10 |
میمند |
استان کرمان |
2007 |
|
11 |
کوه خواجه |
استان سیستان و بلوچستان |
2007 |
|
12 |
شهرسوخته |
استان سیستان و بلوچستان |
2007 |
|
13 |
مجموعههای مرتبط با تخت جمشید |
استان فارس |
2007 |
|
14 |
بنای تاریخی کنگاور |
استان کرمانشاه |
2007 |
|
15 |
ساختار تاریخی یزد |
استان یزد |
2007 |
|
16 |
شهر تاریخی میبد |
استان یزد |
2007 |
|
17 |
محور تاریخی فرهنگی تهران (کاخ گلستان) |
استان تهران |
2007 |
|
18 |
بندر سیراف |
استان بوشهر |
2007 |
|
19 |
بازار قیصریه لار |
استان فارس |
2007 |
|
20 |
بسطام و خرقان |
استان سمنان و قزوین |
2007 |
|
21 |
بافت تاریخی دامغان |
استان سمنان |
2007 |
|
22 |
نمای فرهنگی و طبیعی رامسر |
استان مازندران |
2007 |
|
23 |
مسجد کبود |
استان آذربایجان شرقی |
2007 |
|
24 |
چشمانداز توس |
استان خراسان رضوی |
2007 |
|
25 |
شهر تاریخی ماسوله |
استان گیلان |
2007 |
|
26 |
مجموعه تاریخی ایزد خواست |
استان فارس |
2007 |
|
27 |
چشم انداز فرهنگی الموت |
استان قزوین |
2007 |
|
28 |
قنات گناباد |
استان خراسان رضوی |
2007 |
|
29 |
زوزن |
استان خراسان رضوی |
2007 |
|
30 |
دره خرم آباد |
استان لرستان |
2007 |
|
31 |
جیرفت |
استان کرمان |
2007 |
|
32 |
محور تاریخی سلجوقیان و غزنویان خراسان |
استان خراسان رضوی |
2007 |
|
33 |
چشم انداز فرهنگی کردستان |
استان کردستان |
2007 |
|
34 |
پارک ملی گلستان |
استان گلستان |
2007 |
|
35 |
جنگل کاسپین |
استان گلستان، گیلان، مازندران |
2007 |
|
36 |
جزیره قشم |
استان هرمزگان |
2007 |
|
37 |
کویر لوت نواحی نزدیک به شهداد |
استان کرمان |
2007 |
|
38 |
منطقه حفاظت شده ارسباران |
استان آذربایجان شرقی |
2007 |
|
39 |
سبلان |
استان اردبیل |
2007 |
|
40 |
پارک ملی خبر و پناهگاه حیات وحش روچان |
استان کرمان |
2007 |
|
41 |
غار علی صدر |
استان همدان |
2007 |
|
42 |
جاده ابریشم |
استان خراسان رضوی |
2007 |
|
43 |
چشم انداز طبیعی و فرهنگی ایذه |
استان خوزستان |
2008 |
|
44 |
مجموعه تاریخی دوران زندیه شیراز |
استان فارس |
2008 |
|
45 |
ساختار تاریخی فرهنگی کرمان |
استان کرمان |
2008 |
|
46 |
هگمتانه |
استان همدان |
2008 |
|
47 |
مجموعه پلهای تاریخی استان لرستان |
استان لرستان |
2008 |
|
48 |
پارک ملی توران |
استان سمنان |
2008 |
|
49 |
دریاچه هامون |
استان سیستان و بلوچستان |
2008 |
|
50 |
منطقه حفاظت شده حرا |
استان هرمزگان |
2008 |
|
51 |
کوه دماوند |
استان مازندران |
2008 |
سید مسعود علویان صدر که در حال حاضر در اجلاس یونسکو در سنپترزبورگ حضور دارد، در گفتوگو با خبرنگار جامعه فارس گفت: دو اثر تاریخی "گنبد قابوس" و " مسجد جامع اصفهان" امروز در سی و ششمین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو در فهرست میراث جهانی ثبت شد.

وی در ادامه افزود: ایران تنها کشوری است که در این اجلاس یونسکو توانست 2 پرونده ثبت جهانی را به ثبت برساند حتی کشور روسیه که میزبان هم بود چنین امکانی را نداشت.
با توجه به اهمیت چشمگیر گنبد قابوس به عنوان یکی از شاهکارهای کم نظیر فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی، سازمان میراث فرهنگی در سال 1379 پیشنهاد ثبت جهانی گنبد قابوس را ارائه داد و از همان سال اقدامات و فعالیتهای لازم برای تکمیل پرونده ثبتی آن آغاز شد. تا اینکه در سال 1389 پرونده مذکور تکمیل و به سازمان فرهنگی- آموزشی یونسکو تحویل شد که مورد پذیرش این نهاد بین المللی قرار گرفت.
در شهریور سال 1390، بنای گنبد قابوس از سوی کارشناسان ایکوموس (شورای بین المللی بناها و محوطههای تاریخی) بازدید میدانی شد و در فعالیتهای انجام شده برای ثبت بنا بازبینیهای لازم صورت گرفت تا بالاخره امروز در سی و ششمین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسید.
مسجد جامع اصفهان نیز یکی از ارزشمندترین بناهای تاریخی کشور است که با ثبت جهانی آن، تعداد آثار ثبتشده جهانی به 15 اثر رسید.
اجرای چنین نقاشی های دیواری در کلانشهری مانند مشهد مقدس که بر در و دیوار معابراصلی شهر رنگ و بوی کویر را داده ومایه مباهات ماست که اینقدر توانسته جاذبه های خشتی و گلین استان یزد جذاب و پراهمیت جلوه کند. بجاست در کنار تقدیر از مسئولین محترم شهری از دستان هنرمندی که این هنرنمایی ها را افریده اند یاد نمود و به آنان آفرین گفت .
عکسها را ملاحظه و با معابرشهر و دیارخودتان مقایسه کنید:



با سپاس از وبلاگ خشت زرین http://kheshtezarin.blogfa.com
سومين دوره انتخابات تعيين نماينده سازمانهاي مردم نهاد ملي در هيات نظارت كشور، باحضور تعداد 58 نفر از نمايندگان سازمانهاي مردم نهاد ملي ، صبح امروز در محل وزارت كشور برگزار گرديد، هيات نظارت كشور مركب از 3 عضو ، شامل نماينده وزارت كشور ، نماينده شوراي عالي استانها و نماينده سازمانهاي مردم نهاد مي باشد و نماينده سمن ها براي مدت 2 سال جهت عضويت در هيات مذكور انتخاب مي شود.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني وزارت كشور ؛ عليرضا افشار قائم مقام وزير كشور در امور اجتماعي و فرهنگي در جلسه انتخاب تعيين نماينده سازمان هاي مردم نهاد ملي در هيأت نظارت كشور اظهار داشت: مشاركت جويي در امور عام المنفعه و خيريه به عنوان يك آموزه ديني از گذشته هاي دور در بين مردم كشور وجود داشته است و رسانه ها در توسعه اين فرهنگ نقش بي بديل دارند.
وي گفت: نماينده منتخب بايد با جديت تعامل خود را در طول دوره نمايندگي با سمن ها و دستگاه هاي اجرايي دنبال نمايد.
قائم مقام وزير كشور با اشاره به حمايت هاي دولت جهت ايجاد تعامل بين سمن ها و دستگاه ها اجرايي گفت : دستگاه هاي اجرايي نيز با برگزاري جلسات تخصصي بين دستگاه و سمن ها به اين تعامل رونق بخشند.
قائم مقام وزير كشور گفت : در بحث آموزش نيز دستگاه هاي اجرايي تلاش دارند كه همكاري هاي لازم را با سمن ها داشته باشند و از سمن ها در كميته هاي علمي و تخصصي استفاده كنند .
وي با بيان اينكه شبكه هاي ارتباطي با نقش نظارتي و حمايتي خود به عنوان حلقه واسط بين سمن ها و دستگاه هاي اجرايي فعاليت مي كنند گفت : يكي از گام هاي اصلي ما ايجاد و توسعه شبكه هاي ارتباطي در سمن ها است و معتقديم كه مي بايست كار سمن ها بدست خود آنها انجام شود و دولت نقش حمايتي داشته باشد .
وي با اشاره به نقش مهم مشاركت در افزايش توانمندي در كشور گفت : سمن ها مي توانند در مواقع حوادث و بحران نقش مؤثر و سازنده اي در آباداني كشور داشته باشند و به همين منظور سازمان مديريت بحران با ايجاد كارگروه سازمان هاي مردم نهاد در آن سازمان از تخصص و توانمندي سمن ها در شرايط بحران بهره برداري مي كند .
گفتني است؛ دراين انتخابات تعداد 10 نفر از مديران سازمانهاي مردم نهاد ، بعنوان نامزد ثبت نام كرده بودند،كه پس از انجام راي گيري در 2 مرحله ، نتايج ذيل حاصل گرديد:
1. آقاي علي صابونچي باكسب تعداد 28 راي ، بعنوان نماينده اصلي سازمانهاي مردم نهاد درهيات نظارت كشور انتخاب گرديد.
2. آقاي سيدمحمدجواد هاشمي نژاد با كسب تعداد 16 راي بعنوان نماينده علي البدل سازمانهاي مردم نهاد انتخاب گرديد.
3. خانم صفيه شهرياري افشار باكسب تعداد 14 راي بعنوان نماينده علي البدل سازمانهاي مردم نهاد انتخاب گرديد.
لازم به ذكراست انتخابات تعيين نماينده سازمانهاي مردم نهاد درهياتهاي نظارت استانها و شهرستانها نيز طي خردادماه سالجاري دراستانداريها و فرمانداريهاي سراسر كشور برگزار مي گردد.
مشاهده تصاوير (جهت بزرگنمايي نگاره ها كليك كنيد)
در این نشست نمایندگانی از انجمن دوستداران و حافظان خشت خام حضور داشتند و نظرات انجمن نیز مطرح شد.